خطوط HangingMan و Hammer

این مقاله ادامه مطالب ساختار نمودارهای شمعی است اگر مطالب قبلی را نخوانده اید خواهشمندم

به لینک زیر بروید تا تمامی مطلب این مقاله  را بطور کامل درک کنید.

ساختار نمودارهای شمعی

خطوط HangingMan و Hammer

شکل ۴.۴ کندل استیک هایی با سایه های پایینی بلند و بدنه های اصلی کوچکی را نشان می دهد. بدنه های اصلی نزدیک بالایی تغییرات روزانه قیمت هستند. اختلاف این دو کندل می تواند جالب باشد چون هر یک از این خطها می تواند بالا برنده ( Bullish ) یا پایین آورنده ( Bearish ) باشند که بستگی به جایی در روند دارد که آنها ظاهر می شوند.

شکل ۵.۴ را بینید. واژه ژاپنی این کلمه یعنی Hammer ،تاکوری ( Takuri ) است. این واژه معنی اندازه گیری عمق آن به وسیله احساس کردن ته آن را می دهد.

HangingMan یکی از این الگو ها خطی است . شکل ۴.۶ این نام مشتق شده از واقعیتی است شبیه به شکل یک مرد آویزان یا به دار آویخته شده با پاهای بلند.

ممکن است غیر معمول به نظر برسد که یک کندل استیک هم بتواند بالا برنده ( Bullish ) و هم پایین آورنده ( Bearish ) باشد. اما اجازه دهید که سه معیار اصلی سنجش
Hammer و HangingMan را برایتان توضیح دهم:

1. بدنه اصلی باید در انتهای دامنه معاملات Session قرار گرفته باشد. رنگ بدنه مهم نیست.
2. سایه پایینی باید دو برابر ارتفاع بدنه اصلی باشد.
3. آنها باید بدون سایه بالایی یا با سایۀ بالایی بسیار کوچک باشند.

سایۀ پایینی بلندتر ، سایۀ بالایی کوتاه تر و بدنه اصلی کوچکتر ، بیشترین معانی BullishHammer ( چکش بالا برنده ) یا Bearish Hanging Man ( مرد آویزان پایین آورنده ) هستند.

اگر چه بدنه اصلی Hammer یا HangingMan می تواند سفید یا سیاه باشد ولی اگر بدنه HangingMan سیاه باشد پایین آورندۀ بهتری است. این موضوع در مورد Hammer نیز صدق می کند. یعنی اگر Hammer رنگ سفیدی داشته باشد بالا برنده بهتری است.

اگر یک Hammer بدنه اصلی سفیدی داشته باشد به این معنی است که بازار به سرعت در طی یک Session فروخته و بعد برای بسته شدن به  بالای آن Session بر می گردد. این می تواند نشانه های بالا برنده ( Bullish ) داشته باشد.

اگر یک HangingMan بدنه اصلی سیاهی داشته باشد نشان می دهد که قیمت بسته شدن نمی تواند به عقب در سطح قیمت باز شدن برگردد و این به طور ذاتی مفهوم پایین آورندگی ( Bearish ) دارد.
خیلی مهم است که شما منتظر یک تائید Bearish باشید. به این دلیل لازم است بدانیم که چطور خط HangingMan به وجود آمده است . معمولا در این مواقع متن بازار پر از انرژی های بالا برنده است . سپس کندل HangingMan در این میان ظاهر می شود.
در روز HangingMan بازار در یا نزدیک به بالا باز می شود. سپس به سرعت می فروشد و بعد مجددا قیمت بسته شدن را تا حوالی نقطه Open بالا می برد. این ممکن است نوعی واکنش قیمت باشد که به شما اجازه دهد اشتباه فکر کنید. در واقع این عمل قیمتی نشان می دهد که وقتی بازار شروع به یک فروش می کند برای شکست سریع و ریزش آسیب پذیر شده است.

اگر بازار پایین تر از قسمت قبل باز شود کسانی که در قیمت باز یا بسته شدن HangingMan خرید کرده اند حالا Hanging را از دست داده و یک موقعیت از دست رفته را به واقع تجربه می کنند.

بنابر این اصلی کلی HangingMan این است :

فاصله پایینی بیشتر بین بدنه اصلی HangingMan و قیمت باز شدن کندل بعد احتمال بیشتری است

از اینکه HangingMan یک راس تاپ ( Top ) خواهد بود.

تائیدیه دیگر می تواند یک کندل Bearish سیاه باشد که قیمت بسته شدن آن پایین تر از قیمت بسته شدن HangingMan است . شکل ۴.۷ یک مثال کامل است از اینکه چطور یک کندل با یک شکل و فرم کاملا یکسان می تواند هم بالا برنده و هم پایین آورنده باشد.

البته یکی Hanging و دیگری Hammer . اگر چه هر دو خط در این مثال بدنه اصلی مشکی دارند، اما همانطور که گفته ام رنگ بدنه اصلی مهم نیست یا بهتر است بگویم در درجه دوم اهمیت قرار دارد. ( کم اهمیت تر است)

شکل ۴.۸ نمونه دیگری را از ماهیت دو گانه این خطوط نشان می دهد . در اواسط آپریل یک Hanging بوجود آمد که پایان حرکت رو به بالا را که با Hammer در دوم آپریل شروع شده بود علامت می دهد.

یک اختلاف در معیار های سنجش HangingMan ی که اواسط مارس ظاهر شد به وجود آمده بود. سایۀ پایینی آن بلند بود اما نه دو برابر ارتفاع بدنه اصلی آن . تا این زمان معیار های دیگر ( یک بدنه اصلی در بالای تغییرات روزانه قیمت و تقریبا بدون سایه بالایی ) دیده شدند . همچنین به وسیله کندل بعد که قیمت بسته شدن پایین تری هم داشت تایید شد.
این خط اگر چه یک Hanging ایده آل نیست اما یک چرخش در بالا که از یک ماه قبل شروع شده بود را علامت می داد. تکنیک های ترسیم کندل استیک همانند دیگر نمودارها یا اصول شناخت الگوها راهنماهایی دارند. اما این اصول، اصولی سفت و سخت و یک کلامی نیستند . طبق صحبت های بالا نکات خاصی وجود دارد که اهمیت خطوط HangingMan و Hammer را افزایش می دهد.

اما همانطور که در HangingMan اواسط مارس نشان داده شده ممکن است سایه پایینی کندل دو برابر ارتفاع بدنه اصلی آن نباشد که البته استعداد دادن علامت معکوس را ندارد. هرچه سایه پایینی بلندتر باشد الگو کامل تر است.

شکل ۴.۹ یک سری از BullishHammer ها را نشان می دهد. ( چکش شماره ۲ هم به رغم سایه بالایی کوچکی که دارد، یک چکش در نظر گرفته شده است . ) قسمت قابل توجه در این نمودار بروز سیگنال خرید زود هنگام در سال ۱۹۹۰ با چکش های ۳ و ۴ است، جایی که Low های جدید و زیر قیمت های پایینی چکش شماره ۲ در جولای بوجود آمده بود. دو Hammer بالا برنده ۳و ۴ نشان می دهند که بالا برنده ها دوباره کنترل را بدست گرفتند.

Hammer شماره ۳ یک Hammer ایده آل نبود چون سایه پایینی آن دو برابر ارتفاع بدنه اصلی آن نبود. به هر حال این خط ناتوانی پایین برنده ها در حمایت از سقوط های جدید و ادامه ریزش را منعکس می کرد.Hammer هفته بعد نتیجه را که یک معکوس رو به بالا بود و احتمال داشت اتفاق بیافتد را تقویت کرد.

در شکل ۴.۱۰ ، Hammer شماره ۱ و ۳ نقاط کف هستند. Hammer شماره ۲ پایان روند نزولی را علامت داد و بازار را از روند نزولی به ساید معکوس کرد.
Hammer شماره ۴ خوب جواب نداد. این Hammer نکته مهمی را در مورد Hammer ها متذکر می شود. آنها باید در متن فعالیت قیمت قبلی دیده شوند. به
هامر ۴ نگاه کنید. روز قبل از آن یک کندل Bearish در بازار شکل گرفت. کندلی سیاه و البته بسیار بلند و سر و تهی تراشیده ( بدون سایه بالایی و پایینی ) که شتاب قوی پایین آورنده را نشان می دهد.

نظر به فاکتورهای  Bearish ، از روی احتیاط باید منتظر تاییدی برای تغییر روند باشیم. چون بالا برنده ها در روز شکل گیری Hammer شماره ۴ در حال فعالیت های کم و بیش زیادی بوده اند.
برای مثال ما باید منتظر یک کندل سفید که Close آن بالاتر از Close هامر بسته شده است باشیم تا Hammer را به عنوان یک نقطه معکوس تایید کند.

در شکل ۴.۱۱ در طول اولین ساعات ۱۱ آپریل یک Hammer شکل گرفت. مانند Hammer شماره ۴ در شکل ۴.۱۰ در این Hammer نیز قیمت از کندل قبلی خود فاصله گرفت ( Gap یا پنجره ای ایجاد شد ) ، اما کندل سفید بعدی بالای Close این Hammer بسته شد و حتی جایی نزدیک به Open آن و تائیدی شد برای این که روند تغییر می کند. دومین خط در ۱۲ آپریل اگرچه به شکل یک Hammer است اما یک الگوی صحیح نیست.
Hammer یک الگوی معکوس انتهاست. یکی از تائید های Hammer این است که برای آن باید یک روند هر چند کوچک وجود داشته باشد تا اینکه Hammer آنرا معکوس کند.

این خط یک HangingMan هم نیست. چون یک Hanging بعد از یک روند صعودی ظاهر می شود. در این مورد اگر این خط در بالا یا نزدیک به بالای کندل مشکی قبلی شکل گرفته بود می شد از آن به عنوان Hanging یاد کرد.

شکل ۴.۱۲  ، Hammer ی در اوایل آپریل را نشان می دهد که پایان یک روند نزولی را که از مدتها قبل شروع شده بود به درستی علامت داد. یک سایه بلند پایینی، یک بدنه اصلی کوچک و بدون سایه بالایی این الگو را به یک Hammer کلاسیک تبدیل کرده است.

شکل ۴.۱۳ یک HangingMan کلاسیک و ایده آل را به تصویر میکشد. نقطۀ High جدیدی برای حرکت به سمت بالا بعد از نقطه Open که خود نیز با گپ همراه بود در روز Hanging بوجود آمد.
سپس وظیفه پر کردن این گپ به عهده پوزیشن های خرید واگذار شد. به طوری گپ پر شد اما قیمت نتوانست به نقطه Open خود برگردد و تمام کسانی که در روز
Hanging خرید کرده بودند اکنون یک موقعیت از دست رفته را تجربه می کردند.

کندل بلند سیاه روز بعد Hanging را کاملا تایید کرد.

شکل ۴.۱۳

در شکل ۴.۱۴ رالی صعودی که از اوایل فوریه شروع شده بود با کندل های پی در پی Hanging به پایان رسید. تائید مهم پایین آورندگی بعد از HangingMan به خوبی در این نمودار انعکاس پیدا کرد. یک فاکتور برای تایید کامل Top بودن HangingMan و شروع قدرت نمایی Bearish ها چیزی است که در این شکل بخوبی نمایان شده : یک Open در Session بعد در زیر بدنه اصلی HangingMan .

توجه کنید که بعد از ظهور اولین Hanging بازار بالاتر باز شد. به هر حال وقتی بازار بعد از Hanging دوم زیر بدنه اصلی این کندل باز شد تبدیل به یک رالی نزولی شد.

شکل ۴.۱۵ یک روش دیگر را برای تایید Bearish در روز Hanging نمایان می کند : یک کندل با بدنه سیاه و Close ی پایین تر از  HangingManDay .
عدم تایید Bear بعد از خطوط ۱ و ۲ مشخص می کرد که روند هنوز رو به بالاست. Hanging شماره ۳ را ببینید. کندل مشکلی که به دنبال آن آمده کاملا آنرا تایید
کرده است. حتی بازار بعد از Hanging سوم هم بدون تغییر باز شده است.

چیزی که اینجا می خواهم بگویم این است : همیشه در چنین روزهایی منتظر تایید بمانید.

منتظر بمانید تا ضررنکنید…

شکل ۴.۱۶ یک پیش روی خارق العاده را در بازار OrangeJuice از اواخر سال ۸۹ تا اویل ۹۰ نشان می دهد. مشاهده می کنید که کجا این حرکت رو به بالا متوقف شده است. این نمودار نشان می دهد که یک الگوی معکوس ساز همیشه قیمت ها را بازگشت نمی دهد، همانطور که در قبل بدان اشاره کردم. یک اندیکاتور معکوس به اینکه روند قبلی باید متوقف شود دلالت می کند. این درست شبیه به چیزی است که اینجا اتفاق افتاده است ، و روند را به یک روند ساید تبدیل کرده است . Hanging ماه جولای به سرعت روند را از بالا به پایین معکوس کرد.
این سناریو نباید همیشه مورد انتظار باشد. به عبارت دیگر باید گفت همیشه نباید چشم انتظار تبدیل روند به جهت مخالف شد، شاید بازار به حالت رنج یا خنثی تغییر جهت دهد.

شکل ۴.۱۷ ، HangingMan کلاسیک دیگری را در ماه می نشان می دهد. بدنه اصلی کوچک بدون سایه بالایی و البته سایه پایینی بلند.
بدنه اصلی مشکی رنگ روز بعد هم این الگو را تایید کرد و البته زمانی بود برای عرضه های بالا ( VacateLongs )

به BullishHammer  اوایل آپریل هم توجه کردید

توجه داشته باشید تمامی این مثال ها را برای خود در چارت های اصلی تست کنید و نگاه کنید ،

بهترین سایتی که میتوانید در زمینه چارت ها به خوبی آن ها رو به صورت لحظه نگاه کنید سایت تریدینگ ویو می باشد.